محبوبه عظیم زاده | شهرآرانیوز؛ عنوانش دقیقترین شرح بر محتوای آن است: «گذر از تجربههای تلخ با تغییر قصههای زندگی». آنچه در این اثر مدنظر و مطرح است تجربهها یا همان قصه زندگی آدم هاست و دیگر راهی و تلاشی برای تغییر آن، تغییری که البته باید به وسیله خود فرد صورت بگیرد. اما چگونه؟
«گذر از تجربههای تلخ با تغییر قصههای زندگی یا قصههایی که انتخاب میکنیم» قصد دارد به همه آنهایی که در زندگی تجربه یا تجربههای تلخی را از سر گذرانده اند و احتمالا روزهای زیادی برای تقابل با آن یا پذیرشش، اسیرش بوده اند بیاموزد که، با یک نگاه نو به کلیات و جزئیات زندگی خود، خودشان داستان زندگی شان را بازتعریف کنند و طبق دادهها و یافتهها و کشفهای تازه به حیات خویش ادامه بدهند، نه با قصههایی که ساخته و پرداخته ذهن دیگران است و در گذر زمان به خوردشان داده شده و در ذهنشان تثبیت شده است.
واقعیت این است که شاید بسیاری از ما باور نداشته باشیم سیری که در زیست خود طی میکنیم، با همه تصمیم گیریها و داوریها و پیشرویها و عقب نشینی ها، به تعاریف و داستانهای دیگران و صفتهایی بسته است که ایشان به ما نسبت داده اند و در طولانی مدت و با تکرار آن، در ذهن و روحمان ثبت و ضبط شده است. مسائلی که درکنار تروماها یا سوگهایی که ممکن است فرد تجربه کند، در زندگی، وزنه سنگینی به پای او میبندند.
آنچه این کتاب به دنبالش است رهایی از همین سنگینی است، البته نه فقط با مرور آن تجربه ها؛ آنچه بخش درخورتوجهی از محتوای کتاب را دربر میگیرد، سؤال وجوابها و آزمونها و تمرینهایی است که شما را، بی پرده، با جزئیات قصه خود روبه رو میکند و، در قدم بعد، از شما میخواهد با واردکردن مسائلی دیگر به قصه خود نگاهتان به مسائل را تغییر دهید و نگرشتان را عوض کنید.
شاید یکی دیگر از تعریفهای روشن برای این اثر همانی باشد که در پیش گفتار کتاب آمده است: «این کتاب درباره ازنو نِوشتن قصههای زندگی به دست خودمان است.» اگر این گونه به نظر میرسد که این اثر شامل مباحث روان شناختی تخصصی و ثقیلی است، باید بگوییم که ابدا این گونه نیست و درواقع این اثر قرار است «روایت درمانی» را به مخاطب عام معرفی کند.
«گذر از تجربههای تلخ با تغییر قصههای زندگی»، نوشته دیوید دِنبورو (که نشر «اطراف» با ترجمه حسنا مهرمحمدی در ۲۴۰صفحه و با قیمت ۲۳۷ هزار تومان به تازگی چاپ سوم آن را منتشر کرده است)، بر حوزه روایت درمانی تمرکز دارد، فرایندی که قرار است روی قصه زندگی آدمها متمرکز باشد و روایت فرد از خودش را متحول کند.
شاید بد نباشد بدانید که این روش درمانی، ریشه اش، به نیوزلند بازمی گردد و دراصل به دو درمانگر مقیم نیوزلند به نامهای مایکل وایت و دیوید اپستون در دهه ۱۹۸۰ که برای مواجهه با اختلالات روانی و درمان آنها چنین شیوهای را ابداع کردند. دیوید دِنبورو، نویسنده اثر، که خود روان درمانگر است، سال ها، در دانشگاه سیدنی استرالیا، همکار و شاگرد مایکل وایت، پدر روایت درمانی، بوده و طبق آنچه در مقدمه کتاب خود نیز به آن اشاره کرده است، از مطالعه و تلاشهای او بهره گرفته است.
اما این کتاب چه فصلهایی را شامل میشود؟ «زندگی پرقصه»، «مشکلات فرد را تعریف نمیکند»، «مخاطب مناسب برای قصههای زندگی»، «کار تیمی: به یاد داشتن افراد مهم زندگی»، «سفر زندگی: کوچ هویت»، «تردیدی درباره هنجارها و رهایی از احساس شکست»، «بازیابی زندگی پس از تروما و افتخار به ارزش ها»، «سلام دوباره به عزیز ازدست رفته»، «میراث و یادبود: فصل آخر زندگی»، «جای قصه زندگی در تصویر بزرگ تر».
شاید بد نباشد، حالاکه از روایت درمانی صحبت به میان آمد، به سراغ خود «کتاب درمانی» هم برویم، مفهومی که در سالهای اخیر بیشتر با کتابهای انگیزشی یا خودیاری دربین مردم جا افتاده است، دستهای از کتابها که البته همیشه مخالفان سفت و سخت خود را داشته است، افرادی که معتقدند آنچه در این کتابها بیان میشود پشتوانه منطقی و علمی ندارد (لااقل، در اغلب موارد)، و فقط دستهای از آدمها مطالب آنها را مطالعه میکنند که به دنبال پیمودن یک شبه رهی صدساله اند.
این دسته از آدمها معتقدند تنها عایدی مطالعه این قبیل کتب، اثرات مخربی، چون امیدواریهای ناشیانه و نابالغانه یا دست کشیدن از کار و تلاش است. با این حال، باید اذعان کرد که افراد زیادی هستند که با تمسک به این دست کتاب ها، دست کم برای درک و پذیرش رنجها و مشکلات خود، راهی یافته اند یا با فرد یا افراد دیگری همذات پنداری کرده اند و درمجموع به درک و دریافت بهتری از رنجها و مشکلات رسیده اند.
الیزابت سوبودا، نویسنده و روزنامه نگار، در مقالهای با عنوان «آیا هیچ کتابی میتواند ما را از تاریکیهای درونمان نجات دهد؟» ــ که با ترجمه علی حاتمیان در وب سایت «ترجمان علوم انسانی» منتشر شده است ــ از این گفته است که طبق مطالعات «کتابهای خودیاری واقعا میتوانند خلق وخوی افسرده خوانندگان را بهبود ببخشند، الگوهای ژرف تفکر را تغییر دهند و رفته رفته میل جدیدی برای زندگی ایجاد کنند.» ولی تا کجا؟ «تاآنجاکه توصیههای پیشنهادی آنها در چهارچوب علمی و معقول باقی بماند.» جان نورکراس، روان شناس دانشگاه اسکرانتون، نیز معتقد است که کتابهای خودیاری در مراحل ابتدایی درمان و البته در یک وضعیت ایدئال قابل استفاده اند.
این گفتهها نشان میدهند که شاید لازم باشد با کمی اغماض به این دسته از کتابها نگاه کرد، نکتهای که البته در سبک و سیاقی دیگر، با ظهوروبروز جستارها و روایتهای شخصی و طیف علاقه مندانی که به سمت مطالعه آنها پیش میروند، مؤکد میشود. این طور به نظر میرسد که تجربههای دیگران و روایتهای شخصی آن ها، مخصوصا از گذرگاههای دشواری که رنج زیادی را برای فرد ایجاد میکند، برای خیلیها جذاب است، و البته آموزنده.
مصداق و مثال هم در این زمینه کم نیست. در همان مقالهای که ذکرش رفت، جایی، از پژوهشی یاد میشود که در سال ۲۰۱۰ در دانشگاه نوادا صورت گرفته و نتیجه آن چنین بوده است: «افراد افسرده، حین مطالعه ‘از حال بد به حال خوب’، موفق شدند ازطریق فرایند درمانِ شناختی-رفتاری افکار منفی خود را شناسایی کنند، تحریف شدگی این افکار را ارزیابی نمایند و آنها را با افکاری منطقیتر و مبتنی بر واقعیت جایگزین سازند. شرکت کنندگان در این گروهِ کتاب درمانیْ بهبودی مشابه با اعضای گروه دیگری را نشان دادند که معالجات معمولی همچون داروهای ضدافسردگی را دریافت کرده بودند.»
مبحث کتاب درمانی البته جای بحث فراوان دارد و هم ازمنظر عمومی مطرح است و هم ازمنظر تخصصی. مقصود از کتاب درمانی عمومی همان چیزی است که شاید بسیاری از ما تجربه اش کرده باشیم، آن وقتهایی که رمان یا کتاب شعری دستمان گرفته ایم و با خواندن کلمههای آن خودمان را در شرایط و موقعیتهای مختلف تصور کرده ایم و درنهایت به همان همذات پنداری و درک متقابل ــ که صحبتش شد ــ رسیده ایم، و بدین ترتیب بارها و بارها احوال خوبی را تجربه کرده ایم.
درمقابل، کتاب درمانی اختصاصی صرفا برای آن دسته از مخاطبانی است که با مشکلی خاص دست وپنجه نرم میکنند و پزشکان آن را به بیمار خود معرفی میکنند. کارشناسان این حوزه معتقدند که، چون کتاب خواندن به مثابه گفت وگویی دونفره است، شبیه همان نوع روان درمانی است که بر گفت وگوی بین دو نفر استوار است؛ یعنی، چون خواندن کتابْ کاری جمعی است، پس میشود مکملی برای روان درمانی باشد.
دکتر حمیدرضا نمازی، استاد تاریخ و فلسفه و اخلاق پزشکی در دانشگاه تهران، در یکی از نشستهای فرهنگی که در سی وپنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب برگزار شد، درباره دلیل و شیوه اثرگذاری از طریق کتاب و کلمه، با اشاره به پلاسیبوها یا دارونماها و اثری که بر روی افراد بیمار میگذارند، گفت: «پژوهشهای متعدد میگوید در وجود ما چیزی وجود دارد به نام ‘سیستم معنایی’ که درواقع همین سیستم است که دارد به آن دارونما پاسخ میدهد. کتاب را به مثابه اثر پلاسیبو دیده اند؛ نه اینکه چیزی درون کتاب نباشد، اما سیستم معنایی ما را بالا میآورد، و، درمقایسه با داروهای مختلف روان پزشکی، مشخص شد که اثربخشی جدی دارد.»